مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15)

ساخت وبلاگ
تفاوتِ نقدِ پسرخاله ی سهراب سپهری با نقدهای دیگر-12در فهم هر اثری هر خواننده ای از آگاهی ها و تجربه های خودش بهره می برد و به نتیجه ای می رسد که کم و بیش شبیه به یا متفاوت از آن چیزی است که دیگران با خوانش همان متن به آن رسیده اند. هر کسی از زندگی، زبان، ادبیات، هنر و علوم شناخت و تجربه ای دارد که برداشت هایش از متونی را که می بیند و می شنود و می خواند، از درون همان ها بیرون می کشد. توصیه ی بنده همیشه این بوده است که هر خواننده ای به خودش و متن بیشتر متکی باشد تا به برداشت های دیگران که از مجموعه ی شناخت ها و تجربه های متفاوت شان درآمده است. هنوز هم خیلی ها، عالی ترین تلاش و همت شان با کم ترین اعتماد به خود این است که هر متنی را با ذهن دیگران بخوانند و بفهمند. هر از گاهی چند گفته ام و یادآوری کرده ام که، تا وقتی که خودِ خواننده اصل مطلب را با خوانش دقیق از متن می گیرد، نیازی ندارد که برای اثبات درستی برداشت هایش به اسامی خاص صاحبنظران متوسل بشود، یا برعکس، با مطالعه ی برداشت های خاص آن ها برداشت خودش را بگذارد دم کوزه و حتی چنان خودش را گم کند که نداند آبش را بخورد یا نخورد!یکی از مخاطب ها در مورد تحلیل بنده از شعر «نشانی» چنین نظر داده است: متاسفانه تحلیل و یا تفسیر مناسبی از این شعر نبود و توضیح بنده در این اینجا ممکن نیست لطفا نظری به کتاب از مصاحبت افناب و تحلیل دکتر کاکاوند بندازید خالی از لطف نیست.این که ایشان فکر می کنند که بنده نظری به آن کتاب و تحلیل نینداخته ام و از لطف شان بی نصیب مانده ام به این خاطر است که می بینند آن نکته ی مهمی را که آن ها به آن توجه کرده و پرداخته اند در تحلیل بنده نیست. برای این که بدانید آن نکته چیست بد نیست متن کوتاهی را که کامیار عابدی در مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15)...
ما را در سایت مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezanooshmand بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 14:16